این جمعه رنگ و بویی دیگه داره چون صاحبش داره می آد.

این جمعه عاشق تر میشم...این جمعه بیشتر چشم انتظارم....این جمعه دیگه دلتنگ نیستم.

این جمعه دلواپسی هامو بگیر از من !بعدش هم غمهاتو ای آینه حاشا کن!

این جمعه اول همه شروع هاست...اول وصل ،اول آرامش ،اول راه عاشقی و هر چه خوبیه...

این جمعه خود خودشه...اصل همه ی ؟آدینه ها!

این جمعه،دردش رو نمی گه چون اصل درمان داره می آد.

این جمعه،آفتاب هم یه جور دیگه گرما می بخشه...گرمایی به رنگ زندگی.

این جمعه،خبریه؟!خبر که چه عرض کنم!وعده است...مژده است!

این جمعه،((اذا جاء نصرالله و الفتح))...این جمعه ((و ان یکادالذین کفروا لیز لقونک بابصار هم...))

این جمعه ((و من شر حاسد اذا حسد))و این جمعه ((امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء))

این جمعه قراره چشم های یعقوب وار منتظر،با اومدنش،نور بگیرن....

این جمعه زمین نه تنها ؛آسمون ها چراغونیه و پر از طاق نصرت.

این جمعه ((بر سر آنم که گر ز دست بر آید دست به کاری زنم که غصه سر آید))

این جمعه،هر آن کسی که در حلقه نیست زنده به عشق بر او نمرده به فتوای من نماز کنید))

این جمعه،تورو خدا بیا!این جمعه به خاطر همه چشم به راه دوختن ها بیا!

بیا تا من احساسغرور کنم....احساس تورو داشتن...احساس مهمان خدا بودن...این جمعه ،یاد می آد؛یار غمخوار دلدار می آد...

این جمعه مهربونی ها تقسیم می شه...عجله کنید....جا نمونید....این جمعه همون جمعه ست...

این جمعه،به همه دنیا می ارزه؛مگه نه؟!این جمعه مژدگانی!بهار است...

این جمعه کسی جز تو از دلم خبر نداره...از دل بی تابم که تاب و قرارش داره می آد!

این جمعه،پا به پای من بیا و دست به دست من بده!از نگار بخوان؛از نگار جان،بهار ایمان و قرار جانان......

این جمعه حرفی برای گفتن ندارم ....ترانه ای برای سرودن ندارم...غزلی برای خواندن ندارم؛فقط نیمه جانی مانده که دو دستی،پیشکش آمدنت می کنم ....چه کند بینوا ندارد بیش!

بیا که خوش می آیی....بیا که عطر دل انگیز جان می آوری....بیا که با آمدنت،عالم هستی،طراوت دوباره می گیرد...بیا فدایت شوم...بیا که تر شوم...بیا باران!بیا.هزار گل صلوات نذر قدومت...