راه دوری را گذر کردم.خدا می داند چه ها کشیدم.

فقط به مقصدی که در آخر راه بود ،می اندیشم و بس.

اما ، وقتی تابلو را دیدم که نوشته بود((بعد از این راهی نیست...))

تازه فهمیدم دو راهی را از اول اشتیاه آمده ام.....